


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سجادپور- مردی با سروصورت پوشیده آزمایشگاه پارسیان در مشهد را به آتش کشید و از محل گریخت. به گزارش اختصاصی خراسان، ساعت 22:23 شب نوزدهم آبان، مرد جوانی که سروصورت خود را کاملا پوشانده بود از فضای سبز پشت آزمایشگاه پارسیان به ساختمان نزدیک شد.او سپس درحالی که ظرف حاوی مواد قابل اشتعال را در دست داشت تلاش کرد پنجره طبقه همکف ساختمان را تخریب کند. لحظاتی بعد مرد نقابدار مواد قابل اشتعال را که به احتمال زیاد بنزین بود ، داخل آزمایشگاه ریخت و شعله کبریت را کشید اما با اولین شعله آتش سوزی رخ نداد و او شعله دوم کبریت را روشن کرد و هنگامی که آتش سوزی رخ داد مرد آتش افروز، ظرف حاوی بنزین را انداخت و با پای پیاده از محل فرار کرد. گزارش خراسان حاکی است: چند دقیقه بعد شعلههای سرکش آتش همه طبقه ساختمان را فرا گرفت و دودهای سیاه درحالی به طبقات دیگر سرایت کرد که هنوز برخی از مراجعان و بیماران در این مرکز مهم آزمایشگاهی مشهد حضور داشتند. طولی نکشید که تلفن 125 آتش نشانی به صدا درآمد و خبر آتش سوزی درحالی به امدادگران گزارش شد که جان افراد زیادی در طبقات دیگر به خطر افتاده بود. با توجه به اهمیت حادثه مذکور، نیروهای امداد و نجات، اطفای حریق و همچنین گروه تخصصی مواد شیمیایی از ایستگاه های مختلف آتش نشانی عازم میدان امام رضا (ع) شدند و بی درنگ عملیات مهار آتش را در حالی آغاز کردند که گروهی از امدادگران به طبقات بالای ساختمان رفتند تا افراد گرفتار در میان دودهای غلیظ را نجات دهند. گزارش خراسان حاکی است: آتش نشانان با استفاده از تجهیزات تخصصی موفق شدند شعله های آتش را مهار کنند تا از سرایت آن به طبقات دیگر جلوگیری شود. اگرچه با حضور به موقع آتش نشانی، کسی از شهروندان یا کارکنان در این حادثه تاسف بار آسیب ندید اما بنا به اظهارات مدیران این مرکز، خسارت های قابل توجهی به آزمایشگاه مذکور وارد آمده است به طوری که این خسارت ها در مراحل ابتدایی، بیش از 12 میلیارد تومان برآورد می شود. این درحالی است که مسئولان ارشد آزمایشگاه معتقدند برخی از تجهیزات آزمایشگاهی که در این حادثه سوخته است، از دستگاه های مهم و نادر ارزیابی می شود که آزمایش های خاص توسط این تجهیزات صورت می گرفت. بنابر گزارش اختصاصی خراسان، بعد از وقوع این آتش سوزی وحشتناک، پرونده قضایی در این باره با اعلام شکایت مدیران آزمایشگاه شکل گرفت، اما با توجه به حساسیت ماجرا و برای رسیدگی تخصصی به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد. طبق اطلاعات خبرنگار خراسان، این پرونده در اداره جنایی پلیس آگاهی زیر ذره بین تحقیقات رفته است و گروه ویژه ای از کارآگاهان ماموریت یافته اند با انجام بررسی های میدانی و رصدهای دقیق اطلاعاتی، مرد نقابدار مرموز را شناسایی و دستگیر کنند. در همین حال نیز کارشناسان آتش نشانی پس از بررسی های تخصصی در کانون آتش، وقوع این حادثه را عمدی تشخیص داده اند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مادر، لباسهای رنگووارنگ بهتن، دستکش ظرف شویی پوشیده و دایم درحال غر زدن و ایرادگرفتن است. همه دغدغهاش ظرفهای نشسته توی سینک است و سرگرمیاش جارو کشیدن در صبح روزهای تعطیلی که بچهها میخواهند یک ساعت بیشتر بخوابند. پدر با پیژامهای که تا زیر گلو بالا کشیده، جلوی تلویزیون لم داده و بهجز «پول ندارم» حرف دیگری برای زدن با فرزندانش ندارد. این، تصویری است که در صفحات مجازی بلاگرهای نوجوان و جوان از والد ایرانی نشان داده میشود. در مطلب حاضر، بدون ارزشگذاری محتوای این ویدئوها، دنبال چراییشان هستیم. چرا ارائه کلیشه والد غرغرو و ایرادگیر فراگیر شدهاست؟ دکتر «فاطمه نوریراد»، پژوهشگر حوزه کودکورسانه که در رساله دکترایش با عنوان «زیست مجازی کودکان و نوجوانان در اینستاگرام» بهطور ویژه در این باره مطالعه و تحقیق کردهاست، به این سوال اساسی و مسائل مربوط به آن جواب میدهد.
بهنظر شما تصویر کلیشهای والدین از کجا راهش را به تولید محتواهای اینستاگرامی باز کردهاست؟
در این ویدئوها نوجوانان سعی دارند –نه لزوما آگاهانه- هویت «مقاومت» را پیگیری کنند، دربرابر هویت «مشروعیتبخشی» که خانواده و مدرسه به آنها میدهد. درواقع جامعه سعی دارد با دیکته کردن یکسری هنجار، تصویری از بچه خوب ارائه بدهد و نوجوان هم میخواهد دربرابر سیستمی که قصد دارد او را به فرمانبرداری وادارد، بهنوعی مقاومت کند و در این مقاومت، یا بچه حرفگوشکن را به تمسخر میکشد یا سیستمی را که تحت آن بزرگترها اعمال قدرت میکنند. درواقع هم ارزشهای موجود را نقد میکند و هم با پیگیری هویت مقاومت، سعی دارد دربرابر هنجارهای رسمی ایستادگی کند.
پس شما معتقدید این محتوا را باید بهعنوان واکنشی طبیعی بپذیریم؟
نه، میخواهم بگویم ما این کلیشهسازی را نقد میکنیم چون از زاویه دید خودمان به موضوع نگاه میکنیم ولی نسل امروز دیگر پذیرای پیامهای یک سویه نیست. نسل نوجوان امروز از وقتی خودش را شناخت، شبکههای اجتماعی وجود داشت درحالیکه نسل قدیمیتر کودکیاش را با رادیو و تلویزیون میگذراند. رادیو و تلویزیون، رسانه یک سویه است. ما حرف مجری را گوش میکردیم، حتی وقتی بهمان میگفت برویم عقبتر و جلوی تلویزیون ننشینیم ولی نوجوانها در فضای تعاملی بزرگ شدهاند و ساختار مغزی و پردازش ذهنیشان با نسل قبل متفاوت است. باید راهی پیدا کنیم که بتوانیم با نوجوانهای دارای ساختار ذهنی جدید، تعامل کنیم. ما اغلب تعجب میکنیم که نوجوانها چه رفتارهای عجیبوغریبی دارند و چطور چیزهای متناقض را بهراحتی میپذیرند درحالیکه در سیستم فکری آنها تناقضی وجود ندارد چون در شبکههای اجتماعی همه آنچه برای ما پارادوکسیکال بهنظر میرسد، کنار هم چینش شدهاست.
با توجه به اختلاف سنی و جهانبینی بین نوجوانها و نسل قبل، برقراری این تعامل چطور ممکن خواهدشد؟
بهنظرم باید این ویدئوها را –اگرچه نیت سرگرمی دارند- جدی بگیریم و نکتهشان را دریابیم تا صدای نسل نوجوان را بشنویم. من در مدتی که صفحات شخصی بچهها را رصد میکردم، متوجه شدم عموما عکسی از پدرومادرشان بهاشتراک نمیگذارند و بیشتر عکسهای دوستانه در صفحهشان دیده میشود. معدود نوجوانهایی که از موقعیتهای خانوادگی و والدین عکس داشتند، یا بچههایی بودند با هویت مشروعیتبخش یعنی همان گروه اندکی که بچهمثبت شناخته میشوند یا جزو گروهی بودند که شیوه تعامل والدینشان با آنها متفاوت بود و بهقول خود بچهها «والدین پایه» داشتند. نکته مهم دیگر این است که از خودمان بپرسیم چرا این نوع محتوا برای نوجوانها جذاب است؟ ما طنزی را دوست داریم که درکش کنیم، نوجوانها هم این نوع محتوا را درک میکنند و برایشان ملموس است.
چندسال پیش نیویورکتایمز در مطلبی مشابه با موضوع موردبحث، محتوای برنامههای تلویزیونی را بررسی کرده وپرسیدهبود چرا پدران در کارتونها و سریالهای اخیر، عموما شخصیتهایی کمهوش نشان دادهمیشوند؟
نوجوانها ارزشهایشان را لزوما از جامعه سنتی ما نمیگیرند چون بیش از تعامل با فضای سنتی، با شبکههای اجتماعی دمخور بودهاند و با لایکی و اینستاگرام بزرگ شدهاند؛ شبکههایی که در آنها ارزشهای دیگری حاکم است. این تصویر کلیشهای والدین که دربارهاش صحبت میکنیم، ترند بین همه نوجوانهاست؛ درواقع تمایلی است به ارائه پادقدرتی نسبت به قدرت حاکم که والدین و مدرسه را شامل میشود. در همه جای دنیا نوجوانها دربرابر کسی که به آن ها اعمال قدرت میکند، از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکنند؛ وقتی نمیتوانیم کاری را انجام بدهیم، کسی را که احساس میکنیم به ما زور میگوید، تمسخر میکنیم یا دستکم میگیریم.
درخصوص این ویدئوها با یک چرخه مواجه ایم؛ نوجوانی که تولیدکننده این ویدئوهاست و از آنها تأثیر میپذیرد.
نوجوانها در شبکههای اجتماعی، جامعهپذیر میشوند؛ همانطور که در مدرسه و در جامعه روند جامعهپذیری را طی میکنند. من ریتم ورود نوجوانها به شبکههای اجتماعی را دنبال کردم؛ ابتدا در سکوت بهسر میبرند. مدتی با آیدی و عکسی گمنام شروع به فعالیت میکنند. بعد کمکم با رصد فضا میفهمند که چه محتوایی اصطلاحا اینستاگرامپسند است و لایک زیادی میگیرد و آنها هم به سمت تولید همان محتوا میروند. نوجوانها بیش از هر گروه سنی دیگری، بهدنبال دیده شدن و محبوبیت هستند و آسانترین راه برای دیده شدن، تولیدکردن محتواهایی از این دست است.
درنهایت با درک و پذیرش آنچه گفته شد، کجا میتوانیم دنبال راهکار بگردیم تا این تصویر را تعدیل کنیم؟
گام اول این است که صدای بچهها را بشنویم و گام بعدی آنکه از اقتضائات و زبان همین فضا برای تولید محتوای مثبتی که درنظر داریم، استفاده کنیم. من در رسالهام، صفحات مجازی بچهها را دستهبندی کردهام؛ یک دسته، محتوای سرگرمکننده است که در این بحث راجع به آن صحبت کردیم اما در سایر دستهبندیها، درباره محتواهای آموزشی تولیدشده توسط و برای مخاطب نوجوان هم فاکتور اینستاپسند بودن مهم و تعیینکننده است. یعنی حتی مهارتآموزی هم بهگونهای ارائه میشود که اغراق نمایشی داشتهباشد و طبیعی است که ما باید الزامات این فضا را بشناسیم تا بتوانیم محتوای مناسب تولید کنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.






ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

غفوریان- امروز 22 آبان است ، یعنی 5 سال از پرواز آقا جواد جهانی گذشته است. این 5 سال به سرعت برق و باد گذشت اما یاد و خاطراتش برای دوستان و نزدیکانش همچنان تازه است. انگار همین دیروز بود که برای مراسم وداع با همرزم و رفیق شفیق اش، محمد اسدی به تکاپو افتاده بود. دوستان و خانواده اش می گویند که پس از شهادت محمد اسدی، جواد هم آن جواد همیشگی نبود. دقیقا 6 ماه پس از شهادت محمد، او هم ردای شهادت را به تن کرد و به محمد پیوست... به بهانه پنجمین سالگرد شهید مشهدی مدافع حرم، جواد جهانی از کارکنان موسسه فرهنگی خراسان که 22آبان1395 در منطقه بنیامین حلب سوریه به شهادت رسید، خاطرات خانواده و همرزمانش را با هم مرور می کنیم؛ باشد که یاد و نام شهیدان، این سربازان اعتلای دین و وطن برای همیشه تاریخ جاویدان بماند.





ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سازمان فرهنگی، آموزشی یونسکو چندین سال است شهرهایی را که در حوزههای صنایع دستی، موسیقی، خوراک و... مستعد باشند بهعنوان شهر خلاق معرفی میکند. در سالهای گذشته از ایران شهرهای اصفهان و بندرعباس بهعنوان شهر خلاق صنایع دستی، رشت بهعنوان شهر خلاق خوراک و سنندج بهعنوان شهر خلاق موسیقی انتخاب شدهاند که در ادامه به تفصیل این موارد را توضیح خواهیم داد. امسال هم کرمانشاه سیوهفتمین شهر خلاق خوراک در دنیا شد. کرمانشاه با انواع مختلف غذاها، نانها، شیرینیها و خوراکیهای متنوع، میزبان دوستداران غذا در ایران و جهان است که تنوع خوراک این دیار، به خاطر تنوع قومیتها و شرایط اقلیمی این استان است. به همین بهانه به معرفی چند خوراکی معروف کرمانشاهی پرداختیم و با یکی از معروفترین سرآشپزهای کرمانشاه که آوازه «دندهکباب» رستورانش در دنیا پیچیده درباره این غذای لذیذ و ترفندهای پخت اش صحبت کردیم.
آشنایی با معروفترین خوراکیهای کرمانشاه
از کاک ترد و شیرین گرفته تا روغن خوش طعم و عطر
کاک | این شیرینی خوشمزه با طعم غالب دارچین که قدمتی صد ساله دارد، از لایههای بسیار نازک خمیر درست میشود که مواد تشکیلدهنده آن آرد گندم، شکر یا پودر قند، تخممرغ، دارچین، روغن، هل و آب است. کسانی که برای اولین بار با این شیرینی روبهرو میشوند برای خوردن آن به دلیل وجود لایههای ترد و پودر لای آن، به مشکل خواهند خورد!
آش عباسعلی | ترکیبی از نخود، عدس، لوبیا، سبزیهای معطر، پوره گندم، گوشت، ادویههای مختلف و روغن کرمانشاهی است که از نظر طعم نزدیک به شله مشهدی است. گفته میشود حدود صد سال پیش فردی به نام عباسعلی، زمانی که مراسم مذهبی ممنوع شده بود، این آش را برای افطار میپخت و در مسجدها بین مردم پخش میکرد و از آن زمان این غذا به این اسم معروف شد.
ترخینه | آش ترخینه نه فقط غذایی خوشمزه است بلکه مثل یک ماده دارویی برای درمان بیماریهایی از قبیل سرماخوردگی عمل میکند. دو ماده اصلی این غذا گندم و دوغ است که در ترکیب با هم خشک و آماده شدهاند. مواد دیگر این غذا اسفناج خردشده، لپه، عدس، پیاز و آب مرغ است.
جرگ و بز | یکی از جالبترین و منحصر بهفردترین غذاهای کرمانشاهی است که روش پختی اختصاصی دارد. جرگ در زبان کردی به معنای جگر است. برای درست کردن این غذا که نوعی سوسیس محلی است، نیاز به جگر و پوست نازک روده گوسفند است. جگر گوسفند را چرخ و با نمک، فلفل و زردچوبه ترکیب میکنند و داخل فویلهای آلومینیومی زیر خاکستر زغال میگذارند تا حسابی پخته شود.
کوکوی پاغازه | یکی از گیاهان محلی که در فصل بهار میروید پاغازه است که خواص دارویی بسیاری دارد. پاغازه در سفرههای کرمانشاهیها همیشه نقش پررنگی دارد و از آن غذایی مانند کوکوسبزی درست میکنند که برای رفع التهابات روده و گوارش بسیار موثر است. این کوکو را در رستورانها کمتر میتوان دید و از ترکیب سیر، پیاز، ادویههای معطر و تخممرغ درست میشود.
شِلمین | شلمین یا شلم، همان شلغم است که از برگ آن در این غذا استفاده میکنند. برای طبخ این غذای ترش و شیرین ابتدا شلغم و برگ آن را خرد می کنند و میپزند. بعد از آن گندم بلغورشده را می پزند و در ظرفهای مخصوص می ریزند و چنگ میزنند. شلغم و آب آن را با انار و سبزی محلی مخلوط میکنند، روی بلغور میریزند و چند روزی به همان صورت میماند. سپس ماده آماده شده را شبیه ترخینه تکه تکه و در زمستان از آن استفاده میکنند.
خورشت خلال | این خورشت خوشمزه و معروف اصیل کرمانشاهی که تصویر آن را در بالا می بینید،ظاهری شبیه به قیمه دارد که با روغن کرمانشاهی، خلال بادام، رب گوجهفرنگی، گلاب، گوشت گوسفندی، زرشک و انواع ادویه پخته میشود. نکته مهم این که گوشت خورش خلال بادام باید به قطعات ریز برش داده شود و نباید بهاندازه گوشت قیمهای باشد. همچنین باید از پیاز قرمز استفاده کرد زیرا پیاز سفید طعم شیرینی به غذا میدهد. در کرمانشاه گاهی دو بار گوشت را در آب میجوشانند تا تمام کف قهوهای و تیره رنگ آن جدا شود و بافتی شفافتر پیدا کند.
روغن کرمانشاهی | از شیر گاو و گوسفند به دست میآید. ابتدا دوغ تهیه شده از ماست را درون مشک می ریزند و پس از تکان دادن، کره را از دوغ جدا میکنند. سپس کره را درون دیگهای بزرگ می ریزند و به ملایمت حرارت میدهند. بر اثر حرارت، آب کره تبخیر و ضایعات و اضافات آن گرفته می شود و روغنی که باقی میماند چربی حیوانی است. رنگ روغن تهیهشده از کره گوسفندی به سفیدی مایل بوده و رنگ روغن گرفتهشده از کره گاوی زرد است. روغنی که در فصل بهار تهیه می شود به دلیل این که دام از مراتع سرسبز بهاری تغذیه کردهاست، طعم و عطر بهتری دارد.
نان برنجی | یک نوع شیرینی محلی و معروفترین سوغات شهر کرمانشاه است که از آرد برنج، آرد گندم، شکر، تخممرغ، گلاب و روغن کرمانشاهی درست میشود. پیشینه نان برنجی به ۱۵۰ سال پیش و اواخر زمان حکومت قاجار بازمیگردد. کرمانشاه چون در مسیر جاده ابریشم و راه کربلا قرار داشته، مسافران و زائران فراوانی به این شهر رفتوآمد میکردند و اهالی این شهر به فکر پخت مادهای بودهاند که هم ماندگاری زیادی داشته باشد و هم جنبه غذایی بالا. اینگونه این شیرینی خوشمزه به دنیا آمده و بهتازگی بهعنوان اثر معنوی کشور به ثبت ملی رسیده است.
داستان شهرهای خلاق چیست؟
یونسکو بهعنوان سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سعی دارد با همکاریهای بینالمللی میان کشورها در حوزههای آموزش، علوم و فرهنگ، صلح ایجاد کند. به همین دلیل با توجه به معیارها و استانداردهای خود، آثار ملموس و ناملموس را به ثبت میرساند تا از آن آثار ارزشمند محافظت شود. این سازمان از سال ۲۰۰۴ جریان شبکه شهرهای خلاق را به منظور ترویج همکاری میان شهرها مطرح کرد. هدف مشترک شبکه این شهرها ،قراردادن خلاقیت و صنایع فرهنگی در مرکز برنامههای توسعه محلی، همکاریهای بینالمللی و اشتراک فعالیتهای مثبت خود با دیگر شهرهاست. شبکه شهرهای خلاق یونسکو هفت حوزه خلاق را پوشش میدهد: صنایع دستی، هنرهای بومی، هنرهای رسانهای، فیلم، طراحی، خوراکشناسی، ادبیات و موسیقی. ایران تاکنون توانسته قبل از کرمانشاه، ۴ شهر دیگر را بهعنوان شهر خلاق در یونسکو ثبت کند که به طور خلاصه داستان هرکدام از این شهرها را معرفی میکنیم.
اصفهان| شهر خلاق صنایع دستی و هنرهای مردم
این شهر در سال ۱۳۹۴ بهعنوان نخستین شهر خلاق ایران در یونسکو به ثبت رسید. قلم زنی، خاتمسازی، منبتکاری، نمدمالی، گیوهبافی و گیوهدوزی، عبابافی، سفال و سرامیکسازی، پوست و پوستیندوزی، ملیلهسازی، میناکاری، کاشیسازی، سوزندوزی، صحافی، ضریحسازی و فیروزهکوبی تنها بخشی از هنرهای مردم اصفهان است.
رشت| شهر خلاق خوراکشناسی
کافی است به یکی از رستورانهای خوب محلی در رشت بروید تا در انتخاب غذا از بین خوراکیها سردرگم شوید. همین تنوع غذاهای خوشمزه در گیلان سبب شد رشت در سال ۹۴ بهعنوان شهر خلاق خوراکشناسی در یونسکو به ثبت برسد. از دلایل دیگر ثبت این شهر بهعنوان شهر خلاق خوراک میتوان به استفاده از مواد غذایی محلی و متناسب فصل، منابع غذایی طبیعی غنی و همراه با فرهنگ محلی منطقه اشاره کرد.
بندرعباس| شهر خلاق صنایع دستی و هنرهای مردم
با وجود اینکه در بندرعباس شاخصههای مختلف فرهنگ از جمله غذاهای دریایی، موسیقی محلی، صنایع دستی و هنرهای بومی وجود دارند، صنایع دستی و هنرهای آن با توجه به قدمت آنها اهمیت بیشتری داشتهاند و بهعنوان ویژگی این شهر خلاق سال ۹۷ در یونسکو به ثبت رسید. صنایع دستی بندرعباس شامل سه بخش صنایع دستی کاربردی و دریایی، لباسهای محلی و آلات موسیقی بومی میشود.
سنندج| شهر خلاق موسیقی
دومین شهر بزرگ کردنشین ایران در زمینه موسیقی بسیار مطرح است ، حرف برای گفتن دارد و نوازندگان بزرگی از این شهر به جهان معرفی شدهاند. همچنین در قلب میراث موسیقی سنندج، دف بهعنوان ابزار موسیقی ملی به ثبت رسیده است. با توجه به اهمیت موسیقی در این شهر، سال ۹۷ سنندج بهعنوان شهر خلاق موسیقی در میان شهرهای خلاق یونسکو به ثبت رسید.
برای اطلاعات این بخش از خبرگزاری صداوسیما
کمک گرفته شده است.
لایک به دندهکباب!
گفتوگو با یکی از معروفترین کبابپزهای کرمانشاه که نکات کمتر شنیده شدهای درباره غذاهای این شهر دارد
به دنبال مشهورترین غذای کرمانشاه میگشتیم که دیدیم تقریبا همهجا صحبت از دندهکباب است. تصمیم گرفتیم به سراغ یکی از بهترین سرآشپزهای دندهکباب در کرمانشاه برویم تا از فوت و فن پخت این غذا بیشتر آگاه شویم. جهانشاه حیدری، فرزند حیدری بزرگ است که بیش از 40 سال پیش ،رستوران حیدری را در محوطه طاق بستان کرمانشاه راه انداخته و در بین اهالی این شهر شناخته شده است. میگویند نظر مشتریان این رستوران درباره دندهکباب حیدری، بدون استثنا مثبت بوده و هرکه خورده، اظهار رضایت کرده است.
یک کباب در 4 سیخ!
آقای حیدری مواد و مراحل پخت این کباب لذیذ را اینطور تعریف میکند: «مواد اصلی دندهکباب راسته، فیله و قلوهگاه گوسفند است که از گردن به پایین به اضافه دندههاست. بعد از قطعه کردن، گوشتهای نرمه را ساطوری می کنیم و خوب میکوبیم و به 4 سیخ میکشیم. یک سیخ را درون دندهها رد میکنیم و 3 سیخ پهن زیر گوشتهای نرم قرار میدهیم، تقریبا شبیه پنجه دست. بعد هم به آن پیاز و نمک میزنیم.» آقای حیدری از ترفندهای پخت دندهکباب هم میگوید: «نکته مهم این است که گوشت بعد از ذبح باید حداقل 24 ساعت در سردخانه بماند و بعد آن را کباب کنیم تا سفت نباشد. پخت اش هم کار هرکسی نیست، چون سیخها زیر گوشت قرار میگیرند و داخل گوشت نمیشوند، برای همین باید اول یک طرف خوب پخته شود و بعد سیخ را برگردانیم تا گوشت نریزد. برای پختن کباب هم ما از گاز استفاده نمیکنیم، فقط زغال. آتش زغال هم باید نه زیاد شعلهور و نه حرارتش خیلی کم باشد. در ادامه هم زغالها را با بادبزن حصیری باد میزنیم و از فن و پنکه استفاده نمیکنیم، همه کارش را خودمان کاملا سنتی انجام میدهیم و دست کارگر نمیدهیم.»
غذایی با طرفدارانی از سراسر جهان
از برخورد مشتریان میپرسیم که میگوید: «هرکسی از هر شهر و کشوری به اینجا آمده استقبال کرده و گفته تا حالا کبابی به این خوشمزگی نخورده است. زبان خارجیها را که نمیفهمیم ولی از اشارهها و لایکی که میدهند میفهمیم از خوردن این غذا لذت بردهاند!» آقای حیدری درباره چند و چون دندهکبابهای دستپخت اش میگوید: «هر پرس بیشتر از 400 گرم گوشت دارد و دندههایش هم حدود 150 گرم است. اصل خوردن این کباب هم باید با نان باشد، نه با پلو که ما خودمان تنور داریم و با نان داغ از مشتریها پذیرایی میکنیم. بازارمان هم بستگی به فصل دارد. مثلا یک روز حدود 50 تا فروش داریم و در عید و تابستان هم که از همهجا مسافر میآید، شاید بیشتر از 150 پرس فروش داشته باشیم. رستوران ما چون در کنار طاق بستان است، مسافران بیشتری به این منطقه میآیند.»
غذای هر شهر را در همان شهر بخورید
میگویم خوش به حالتان که هرروز دندهکباب میخورید، میخندد و میگوید شاید ماهی یک بار بخوریم و ادامه میدهد: «هر پرس 145 هزار تومان است که البته در تهران و شهرهای دیگر بیشتر از 250 تومان هم میفروشند. با این تفاوت که پخت ما اصیل و گوشت کباب ما تازه و عالی است ولی شهرهای دیگر شاید گوشت مانده به مشتری بدهند. همهجا کبابهای دیگر و جوجهکباب و... دارند ولی مثلا هیچجا شیشلیک شاندیز را ندارد، دنده کباب را هم فقط باید در کرمانشاه خورد. بعد از این دنده کباب ما، معروفترین غذای کرمانشاه ،خورشت خلال است که آن هم بسیار خوشمزه و پخت اش تخصصی است. بیشتر جاها خوب بار نمیگذارند و باید جای خوب بروید.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.